سلنا سلنا ، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

خداوندگار ماه

لحظات دوست داشتنی کنار هم

سلام ، سلامی به خوشبویی عطر تن تو، امروز دیدم خاطرات مثل باد بهاری از لحظات زندگیمون عبور میکنن و به مرور از یادمون پاک میشن و من هنوز هیچ کدومشونو ثبت نکردم، روزهامون پر از قشنگیه زمانهایی که به هم نگاه میکنیم و حرف همدیگرو از نگاهامون درک میکنیم، همیشه میگفتن زبون نوزاد گریه هست ولی تو اینجوری نیستی گل قشنگم تو حرفاتو با یه صدای خوشگل که از ته گلوت میاد به من میفهمونی، زیبای من وقتی گرسنه میشی اول با اه اه به مامان میگی گرسنه ای و اینقدر صبوری میکنی تا بتونم از وجودم بهت مهر بدم ، لحظاتی که شادی و سرزندگی در تمام وجودت موج میزنه برای ما حرف میزنی و دستا و پاهاتو تو هوا تکون میدی و صداهایی مثل قه و قا که از ته گلوت میاد تمام وجودمونو پر از ...
31 فروردين 1394

شروعی تازه

شروعی تازه بود برای ما، شروعی همراه با دلهره و دلواپسی، دختر نازم پا به دنیای  زیباییها گذاشت و به همراهش شکوفه های عشق و محبت بر تنه زندگی ما جوانه زد. هنگامی که نگاه معصوم و زیبایش را به چشمانم می دوخت تمام دردهای جسمی و روحی برایم رنگ می باخت و این حس برایم غیر قابل توصیف است، کودکم به قدری آرام و شیرین به خواب ناز میرود که ای کاش خواب هرگز پلک هایم را نمی ربود و لجظات را برای تماشایش از دست نمی دادم، عمق نگاهش مرا به یاد چشمانی می اندازد که قلبم به عشقش می تپد نگاهی نافذ و گیرا همراه با آرامشی ابدی، وقتی صدای ظریف گریه هایش به گوشم میرسد قلبم به سویش پرواز میکند و حتی نمی خواهم یک لحظه را برای در آغوش کشیدنش از دست بدهم، او به مانند...
8 فروردين 1394
1